سلام .وبتون عالیه.
اگه میشه رمان عشق درون امیرتتلو را پرنیانش را بزارید.ممنون.
پاسخ:سلام نظرلطفتونه آبجی عاطفه.این رمان 165 قسمت داره و دو فصله!!!نویسنده های این رمان به علت درخواست زیادی که بهشون شده مجبورشدن بدون وقفه بنویسن و به همین دلیل برای اینکه هرقسمت روتبدیل به فرمت های مختلف کنن وقت کافی ندارن ولی قول دادن بعدازاتمام این رمان زیبا تمام قسمت هارو بافرمت های مختلف برای ماارسال کنن وماهم برای شماکاربران عزیزقراربدیم.
نام رمان : زندگی تصادفی
نویسنده : rain-sky73 کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : ۲٫۴ (پی دی اف) – ۰٫۲ (پرنیان) – ۰٫۸ (کتابچه) – ۰٫۲ مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : ۲۶۰
خلاصه داستان :
داستان در مورد افسون ، یه دختره خدمتکاره که یه روز صبر و تحملش رو از دست میده و بدون هیچ پشتوانه ای از عمارت بزرگی که توش کار میکنه ، بیرون میزنه . ولی با یه تصادف زندگیش کاملا عوض میشه …
قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و EPUB (کتاب اندروید و آیفون)
پسورد : www.98ia.com
منبع : wWw.98iA.Com
با تشکر از rain-sky73 عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا .
دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)
دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه EPUB)
قسمتی از متن رمان :
نگاهی به مهتا که با غرور نگاهم میکرد انداختم و با حرص از اتاق اومدم بیرون.
- دختره بیشعور فکر کرده کیه؟ اَه. مرفه بیدرد. اِی خدا یعنی یه روز میشه من حال این دختره نکبت و بگیرم؟
پیشبندم رو بستم و همونطور که غر میزدم، شروع به شستن ظرفا کردم.
- ساعت ده شد افسون. قرصهای خانوم و ببر بده.
کلافه گفتم:
- فقط من توی خونه نیستم آ. میبینی که دارم ظرف میشورم.
ملیحه مظلوم نگاهم کردو گفت:
- من حوصله دستوراش و ندارم افسون. خب تو برو دیگه.
با اخم نگاهش کردم و همونطور که دستکشام رو درمیاوردم گفتم:
- کو؟؟؟ بده به من.
ملیحه هم از خدا خواسته سینی آب و قرصا رو داد دستم و گفت:
- فدای اون اخمت.
بی توجه بهش راه افتادم سمت اتاق خانوم. انقدر عصبانی بودم که داشتم میترکیدم.
باید تا آخر شب لباسای اون دختره چندش رو میشستم. اتو میکردم و میذاشتم توی کمدش تا فردا تنش کنه گورشو گم کنه دانشگاه!!!
به بی ادبی خودم اخمی کردم و چند تا تقه به در زدم. طبق معمول صدای کلفت ملک تاج خانوم اومد.
- بیا تو.